سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على نبیّنا و حبیب قلوبنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین

تبریک عرض می کنم این روز مبارک را به همه ی بزرگواران، حلول ماه ذی الحجه الحرام و پیوند آسمانی امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام که بزرگترین نعمات و برکات را برای امت اسلام و جامعه بشری بدنبال داشت که از جمله آنهاست موالید بسیار گرانقدری چون حضرت امام حسین علیه السلام و امام حسن علیه السلام و حضرت زینب کبری علیها السلام و میدان هایی که برای بشریت این بزرگواران اداره کردند و درس هایی که آموختند. امیدواریم که این روز بر همه مبارک باشد و بتوانیم قدردان این نعمات الهی باشیم.

جلسه ای که خدمت بزرگواران و عزیزان هستیم تبیین مساله اقتصاد مقاومتی و چگونگی بازگویی آن برای جامعه است. از زبان بسیج و در جامعه بسیج طبیعتا این موضوع از نگاه های مختلف قابل تجزیه و تحلیل و بررسی است مثلا در ابعاد اقتصاد کلان، ابعاد روابط بین الملل و در ابعاد ساختار های مالی یک کشور، وقتی ما میخواهیم به سراغ تبیین این مسئله برای جامعه و برای بسیج برویم  ممکن است نا خوداگاه در این مسیر و این ریل ها قرار گیریم که بخواهیم در این افق ها مسئله را طرح کنیم.

این بزرگترین آفت و آسیبی است که ممکن است کار ما داشته باشد ما اول باید بدانیم که هدفمان از تبیین اقتصاد مقاومتی و بحث ترویج گفتمان ولایت در بحث اقتصاد مقاومتی چیست؟ آیا ما می خواهیم یک بحث نظری و تئوریک را بشکافیم و افراد باید روشن بشوند؟ خیر، این نیست حتما این نیست، شاید فقط در یک اقشاری مثل اساتید، اصناف و کارگزاران عالی دولتی اگر ما قرار بگیریم و بخواهیم جلسه ای برای تبیین بگذاریم وارد ابعاد اقتصاد کلان ،  مسائل روابط اقتصادی بین الملل و امثال این موضوعات بشویم. اما اینجا ما می خواهیم برای بدنه انبوه بسیج و مردم، اقتصاد مقاومتی را بشکافیم، برای آنکه آنها را وارد عمل کنیم تا نقش خودشان را ایفا کنند.

از میان دوازده رکن مهمی که از تحلیل فرمایشات مقام معظم ولایت در خصوص اقتصاد مقاومتی استخراج کردیم شش رکن آن مخاطبش عموم مردم هستند در بقیه موارد نیز مردم نقش دارند و در آن شش رکن دیگر دولت، دستگاه ها و دیگران نقش دارند. اما مخاطب اصلی شش محور از 12 محور و مولفه اصلی  ارکان مهم اقتصاد مقاومتی خود مردم هستند که ما بیشتر باید با تاکید بر این شش مولفه و محور، مساله را تبیین کنیم.

نحوه تبیین مطلب هم باید به گونه ای باشد که منجر به عمل بشود. باید حواسمان جمع باشد توجه کنیم که بیان این مساله فقط برای استدلال و اغنای فکری مخاطب نیست که ما فقط یک بحث استدلالی - علمی تئوریک خشک را ارائه بدهیم و ابعاد مسئله را بشکافیم؛ بلکه بایستی توام با شوق، انگیزش و حرکت دادن به فرد و مخاطب باشد. صرف این که ما استدلالی بگوییم اقتصاد مقاومتی این است و حالا این بخش ها عمدتا مربوط به دولت است و این بخشها مربوط به مردم است با استدلال ها و مبانی آنها را تبیین کردیم، کفایت نمی کند. نحوه ی بیان ما و نحوه طرح مطلب ما باید به گونه ای باشد که شوق بیانگیزد در مخاطب و حرکت کند و بیاید به میدان، یعنی شما شب عملیات، طرح عملیات را خشک و خالی تبیین نمی کنید برای بچه ها، مثل جبهه، کالک را بگذاری و بگویی گردان الف از این طرف میرود، اینجا که رسید سکوت می کند تا گردان ب برسد، وقتی خبر دادم  حمله می کنیم، اینها رو خشک و خالی که نمی گفتند. شب عملیات با یک روح حماسه با یک زیارت عاشورا با یک حرکتی با یک عشقی با یاد شهدا، یادش بخیر کی ،اینجا چیکار می کرد ،سنگر دشمن وقتی مقاومت میکرد  چه کرد، لحظه به لحظه را فرمانده توصیف می کرد برای رزمنده که رزمنده حس بگیره برای عملیات.

اینجا باید شما اگر میخواهید تبیین کنید و تمام بدنه ای که می خواهند بروند نهضت روشنگری که معاونت فرهنگی متولی آنهاست یا نمایندگی برای هادیان سیاسی که می خواهند آماده کنند برای کار، یا تربیت و آموزش یا مربیان یا سر گروه های صالحین، همه اینها که می خواهند آماده کنند؛ برای بیان این مطلب، این را باید قشنگ برای گروه ها تبیین کنند که آقا مساله فقط یک استدلال نیست اول باید در فضای اقتصاد کلان نروید، بیایید در اقتصاد خرد. دامنه ای از مردمی توانند نقش آفرینی عمده داشته باشند و در این دامنه اقتصاد خرد و این محورها و مولفه هایی که مردم مخاطب آن هستند و بدنه مردم هستند توام با انگیزش و شوق دادن و حرکت دادن ،حس دادن برای حرکت و اقدام، که یک رزمنده بیاید به میدان عرضه اقتصاد حضور پیدا کند. اینجوری باید ما مساله را بیان کنیم و شرح دهیم که منجر به عمل شود. نرویم بگوییم طوری نباشد که فقط بگوییم اگر از همه امتحان بگیریم همه بلد هستند، بگوییم راه افتاده اند، چقدر اشتغال ایجاد شد در اثر گفتار ما، چقدر کار ایجاد شد، چقدر مشکلات الگوی مصرف حل شد، یقینا اتفاقاتی می افتد، بالاخره بسیج وقتی دارد وارد عرصه می شود این انتظارات ازش هست.  اینجا میدان جنگ است، اینجا ما الان در گیر جنگ اقتصادی هستیم به طور کامل، از همه ابزارش داره دشمن استفاده میکند که ما رو، زمین بزنه. همه استعدادهایش را بکار گرفته و هیچ شوخی هم ندارد. همانطور که در جنگ جنگیدیم باید اینجا هم بجنگیم. تئوری جنگ را بلد باشیم خرمشهر آزاد نمی شود، حالا ما هر چقدر بلد باشیم. تاکتیک چیه، استراتژیک نظامی چیه، سلاح ها را چطور بکار می گیرند، توپخانه چطور شلیک می کنند، چطور نقطه یابی بکنیم، چطور دیده بانی بکنیم، همه را اگر تئوری بلد باشی خرمشهر که آزاد نمی شود، فتح المبین که ایجاد نمی شود، بستان که آزاد نمی شود، برای اینکه اینها آزاد بشوند باید عمل کنی. فلذا تصور نکنیم که مثلا می خواهیم توحید، معاد، نبوت و اصول دین بگوییم بلکه می خواهیم یک طرح عملیاتی را بدهیم تا بچه ها بروند وارد عملیات شوند. نمی خواهیم یک اصول اعتقادی و باوری را بگوییم. بلکه یک طرح و برنامه اجرایی را می خواهیم شرح بدهیم و انگیزه و روحیه بدهیم تا بیایند در عمل. این مساله خیلی مهم است. تاکید بر این مطلب می شود همه این را بدانند.

فلذا بحث ما باید توام با مثال های عملی باشد. مسائل زنده باشد، دوستان بعضی اوقات می گویند شما چرا نسبت به مثال ها حساس هستید، فقط تئوری مطلب را بگویید. ولی این مثال ها مهم است و باید به مخاطب نمونه عملی نشان داده شود. اگر می شود سرگروه ها بیاید و اینها را ببیند، اگر بشود سرگروه حلقه های صالحین، افراد را ببرد تا یک کارگاهی که در آنجا کارآفرینی و تولید شده را از نزدیک ببینند. ما باید تا آنجا پیش برویم و اگر مهارت افزایی لازم است برای اینها آموزش های تخصصی در رشته ای که می توانند فعالیت کنند بگذاریم.

حالا ما از کلیات بیاییم بیرون و در خود این محورها و مولفه ها از این فرصت  که داریم یک استفاده خوب و بهینه بکنیم، ببینید این مولفه های اصلی که از فرمایشات حضرت آقا استخراج میشود و در هئیت گفتمان ولایت و تبیین اندیشه ولایت را در آنجا استخراج کردیم و محور ها را بیرون آوردیم اینها چه هستند:


1- تقویت فرهنگ کار و تولید

کار ، کار ارزش است. پیامبر اعظم  صلی الله علیه و آله و سلم کف دست های کارگر را می بوسید آنجا که دست فردی زبر است، وقتی به او دست می دهند می فرمایند که چرا دستت زبره؟ او توضیح میده که من با این دست ها طناب میکشم و بیل میزنم و بعد (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:« که این دست ها هیچگاه آتش جهنم را لمس نخواهد کرد.» اینقدر ارزش دارد کارکردن. اشاره به هیچ عنصر دیگری نمیکنند پیامبر عظیم الشان اسلام، طبعا طرفشان مسلمان و مومن بوده اما دیگر به هیچ عنصر دیگری اشاره نمی کنند. این کار این دست ها را از آتش دور می کند.

فلذا این کار اهمیت داره ارزش داره. الان همه فکر میکنند کار یعنی پشت میز نشستن ،افتخار این است که ما اصلا کار نکنیم یک پولی داشته باشیم در بانک و هی زیاد بشه ،سود بیاد روش یا یک زمینی بخریم قیمتش برود بالا. مثلا این خیلی هنره؟ هنر این نیست. هنر این است که انسان از دست رنج بازوهای خودش قوت خود را  در بیاورد. یک حالت اضطراری است که کسی نتواند به خاطر یک شرایط خاصی، زحمت جسمی و بدنی به خود بدهد برای کار و تامین قوت خودش.

خوب در این زمینه تا شما بخواهید روایت داریم برای اهمیت کار. حدیث داریم و خود امیرمومنان علیه السلام، پیامبر عظیم الشان اسلام چقدر کار می کردند در گروه هایی که می رفتند، در جنگ ها در سفر ها ....کار می کردند مثل بقیه. خود پیامبر اکرم که اشرف مخلوقات است . بعضی ها آمدند یک انحرافاتی را وارد کرده اند مثلا یک حرف های بی ربطی را نسبت می دهند که ارزش در این است که ما چون مسلمان یا مومن یا مثلا بعضی ها حرفهای افراطی می زنند که ما چون شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام هستیم پس قوت ما را خدا می رساند یعنی اصلا ارزش این است که ما بنشینیم. اما ائمه کار می کردند و بیل می زدند، کلنگ می زدند. خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام اینجور نبوده که فقط بنشینند و بخورند و دیگران بروند کار کنند. این خیلی روایات داره ،آیات داره ،احادیث داره، عزیزانی که می خواهند بروند متن تهیه کنند و برای این که بییند که چی باید بگویند، باید از این آیات و روایات و احادیث استفاده کنند. در مورد ارزش کار روایات، خیلی زیاد داریم، فرهنگ کار که مثلا حالا کسی که در راه "الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله" مثل مجاهد در راه خداست یا کسی که در این راه از دنیا برود شهید است در این دنیا بروند شهید است یعنی خیلی عبادت است. باب بزرگی از این روایات است که میشود همه را آورد و مثال ها که کار کردن ارزش است .خب متاسفانه این یک فرهنگ غلط است که تنبلی و رخوت و نشستن و منتظر بودن؛ خیلی جا ها می بینید که افراد میشینند، قلیان می کشند و در قهوخانه ها ساعت ها می گذارند ،حرکت کنند. افراد باید حرکت کنند برای اقتصاد.

اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی نیست. نمی گوید که آقا نخور، هزینه نکن، دست به هیچی نزن. اقتصاد ریاضتی  یعنی همین کاری که غرب دارد انجام می دهد. می گویند مالیات را اضافه می کنیم ، از مردم بیشتر می گیریم ، خدمات هم کاهش می دهیم ،می شود اقتصاد ریاضتی.

اقتصاد مقاومتی اقتصاد زنده ،رو به جلو ورشد یابنده است . اقتصاد مقاومتی پاسخ به این سوال است که چگونه می توان در شرایط  فشار و تهدید، رشد اقتصادی را ادامه داد و وضعیت رفاه مردم را بهبود بخشید؟

میخواهیم به این سوال پاسخ بدهیم، یکی از کلید های آن کار است ،تنبلی بد است .چقدر ما در مورد رخوت و تنبلی حدیث داریم و از بد بودنش و زشتی آن ،همه اینها را می شود ردیف کرد اسنادش را ارائه کرد  .از زبان بزرگان، تفاسیری که روی این احادیث گذاشته شده است می توان به عنوان فصل مهمی از اقتصاد مقاومتی بیان کرد که ما بتوانیم حرکت در بیاوریم جامعه را برای کار کردن و ارزش بودن کار را فرهنگ سازی کنیم.

2- اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف

این مستند خیلی روشن از قرآن داره، جاهای مختلف روایات بسیار زیاد داره و میشه به اینها استناد کرد و جمع کرد و مطرح کرد وضرورت آن را بیان کرد.

هم بحث های منطقی و استدلالی داره و هم بحث های روایی و حدیثی و هم ریشه اصلی و مستقیم از قرآن داره. اصلاح الگوی مصرف یکی دیگر از مطالب مهم است. خیلی از مصائبی که امروز بشر گرفتار آن است در محیط زیست به خاطر افراط درمصرف
می باشد . اگر ما متعادل از ذخایر و خزائن الهی که  در اختیار ما قرار داده شده استفاده کنیم طبیعت هم توازن خودش را حفظ می کند و به اصطلاح عنصری که ما بهره برداری می کنیم ،جایگزین و مرتب می شود و ما باز هم میتوانیم بهره برداری کنیم. اما آن چیزی که امروز محیط زیست را بهم زده، بشر را اساسا در معرض نابودی کامل قرار داده و همه حیات با خطر آن تهدید می شود در روی زمین این اسراف میباشند، بیش از اندازه مصرف کردن و یا تبذیر و ریخت و پاش این هم دیگر توضیح نمی خواهد. هم سال اصلاح الگوی مصرف بوده کتاب های مختلفی نوشته شده ، خود بسیج کتابی در این زمینه نوشته ، کسانی که می خواهند برای این مطلب، متن و مطلب تهیه کنند می توانند رجوع کنند به این کتاب اصلاح الگوی مصرف که تولید سازمان بسیج است و جاهای مختلف دیگر که در این زمینه خیلی کار کردند . یکی از روسای کشورمان که رفته بود در چین، آنجا  هنگام شام با رییس جمهور چین، دو تا برنج از بشقاب افتاده بود بیرون، این رییس جمهور برداشته و خورده بود. رئیس جمهور چین گفته بود اگر هر چینی دو تا برنج ازش بیافته و نخوره ضرب و تقسیم کرده بود که چند تن برنج از بین می ره. این یک واقعیت است. حالا ببینید ما چه می کنیم شما بروید شبها در تالارها و مجالس عروسی و ولیمه حاجی ها ببینید چه خبر است؟ چقدر غذا دور ریخته می شود؟! چه کسی اینها رو جمع میکنه؟! چه کسی دقت میکنه که بیشتر تولید نشه و بعد اگر تولید شه به مصرف برسه و به نحو شایسته استفاده بشه؟! چراغ های زیاد، الان همین جا چقدر چراغ روشن هست و کمتر از این نمیشه جلسه رو اداره کرد چرا با نصف این هم میشه. یعنی اینها سبک هایی است که اومده وارد زندگی ما شده. یک خانه در شب با اینکه هیچ یک نمی خواهند مطالعه کنند و می خواهند صرفاً غذا بخورند یا همان خانواده بنشینند تلویزیون تماشا کنند، با بچه بازی کنند، داستان برای هم تعریف کنند با یک لامپ معمولی، روشنایی آنها کفایت می کند. حالا می خواهد مطالعه کند، خُب چراغ مطالعه روشن کند. حالا هر جا می روی می گویند آقا دلم گرفت این چراغ را روشن کن، چقدر اینجا تاریک است. خب چه خبره؟ خود ما در اتاق، بالای سرمان رو روشن می کنیم و چراغ های دیگه را خاموش می کنیم. میگویند چقدر اینجا دلگیر و تاریک است. چشمتان اذیت نمی شه؟ خب چه ایرادی دارد بالای سر من روشن باشد و دیگر جاها تاریک باشد.

چرا ما باید این طور مصرف کنیم؟! در هر جایی از غذا، پوشاک، هزینه برق و گاز و... در خونه ها مون در زمستان با آستین رکابی ، راه می رویم در مقابل گاز و بخاری و شومینه روشن است. در تابستان کولر روشن میکنیم پنجره رو باز می گذاریم. یعنی چی؟ این ها یکی از مشکلات داشتن زیادی است و یعنی ثروت زیادی که ملت ایران دارند یکی از ضربه هایی که می زند مصرف گرایی زیاد و افراطی است.  ما در خیلی از جاهای دنیا که رفتیم و دیدیم، شبها پشت پنجره ها رو کیپ می کنند و وقتی همه خانواده آمدن خانه و درب خانه قفل شد سیستم گرمایشی را خاموش می کنند، دیگر نزدیک صبح که میشود می لرزی ، با پتو و .... خودشون را گرم می کنند.

یا مثلا یک ظرف نفتی را که ریختند در بخاری دیگه نفت نمی ریزند و یا مثلا تا ساعت یک شب بخاری روشن است گرما میدهد و بعد خودش خاموش می شود و باید زیر پتو گرم بمانی. اصلا اینطور نیست که تا صبح در خانه هاشان بخاری را روشن بگذارند . ما ها خیلی راحتیم با آستین رکابی و زیر پیراهن می گردیم، و بخاری هم روشن است، گاهی اوقات پنجره هم باز است تا هوا عوض شود. یعنی خیلی اسراف برای ما عادی است.

اسراف آب، گاز، برق، اسراف در غذا، چندین مدل غذا های آنچنانی با مدل های رنگارنگ و بعد دور ریزها، خیلی اسراف متاسفانه بالاست. در صورتی که خیلی صراحت داره قرآن بر ردّ اسراف و خیلی تنده، خب این باید تبیین بشود و مثال های آن زده بشود، خواسته شود که ما الگوی مصرف خود را اصلاح کنیم، کاهش دهیم. سر ماه بیاییم اندازه بگیریم و بگوییم این ماه برقمان اینقدرشده است.

یکی از دوستانمان از کشوری آمده بود می گفت شبها که ما اینجا راه میرفتیم میدیدیم که همه خانه ها خاموش هستند در حالی که اینها رسمشان است که فقط با همان روشنایی تلویزیون در هال خانه شبها زندگی می کنند برق آن کشور گران است و با همان روشنی تلویزیون جابه جا می شوند، غذا می خورند، رفت و آمد می کنند در روشنایی تلویزیون انجام می گیرد، مگر آنکه بخواهند مطالعه کنند اصلا چراغ روشن نمی کنند ساعات اولیه شب فکر می کنی همه خوابیدن چون شهر خاموش است در صورتی که نخوابیده اند و بیدار هستند.

ما اینجا نعمتمان زیاد است، خوب بیاییم ماه به ماه حساب کرده و کنترل کنیم ببینیم چقدر این ماه مصرف کرده ایم؟ کجایش را می توان کاهش داد؟ و چطور می شود کنترل کرد و به حداقل رساند و بهینه کرد و به حد معقول و منطقی رساند؟ نمیخواهیم بگوییم که ما مصرف نکنیم ولی مصرف معقول و منطقی. اسراف نکنیم. در این مساله خیلی صحبت شده و حضرت آقا یک سال را به این نام گذاشته اند.

 




تاریخ : شنبه 91/9/25 | 8:10 عصر | نویسنده : احدی | نظر

  • قالب وبلاگ | بلاگ اسکای | ایران موزه